... رهی نمانده تا رهایی
همه دورو برت نشستن تا تو بگی چته!!!?? اما هیچ حرفی نداری ولی از همیشه بیشتر ناراحتی...شاید خجالت می کشی بگی یا هر چیزه دیگه مهم اینه که هیچ راه فراری نداری... بعدش همه حوصله شون سر می ره و تو رو تنها می ذارن...حالا تو موندی و همه ی اون مشکلاتی که از گفتنشون بیذاری...شاید حتی خودتم باورت نمی شه...ولی هر چی هست ناراحت کننده است... بعد از مدت ها فهمیدی چه خبره... گوله های اشک پشت سر هم می آن رو گونه هات و تو نمی دونی چطوری کنترلشون کنی...گاهی کار بالا می گیره و به هق هق کردن می افتی.. عمو جای خالیت بد جوری حس می شه،کاش بودی...... پ.ن: چه زود می روند آنان که دوستشان می داریم و توقع رفتنشان را نداریم... پ.ن:شاید خیلی دیر باشه واسه آپ کردن در این موضوع ولی من تازه می فهمم چه خبره....
Design By : Pichak |