اين کچلو نيگا! باز وراج شد! ؛)
سر کادوي اول ميدوني چي داد؟! بچه هاي بدشانسو داد که من 4شو خودم داشتم! نميدوني ب چه مصيبتي راضيش کردم بره پس بده! کنت الاف تکراريو کجاي دلم ميذاشتم؟! تازه گذاشته بود توي ي نايلون بي رنگ و صب که اومدم مدرسه ديدم رو ميزمه!
کادوي سومشون خب خيلي جا گير بود و دقيقا پدرمون سر آوردن و بردنش در اومد! چون دقبقا هيچ جا ؛ جا نمي شد! و اونم توي اتاق پرورشي بوديم که بچه ها برام پرت کردن و خب از من بزرگ تر بود و نميشد کنترلش کرد! همه مدرسه فهميدن تولد کيه!
همين.
ما همه پولداريم و بربري خوريم! بر سر بربري حمله مي بريم!
(تحريف شعر عليه!)