آخــــــــــــــي...
اين داستان زهيا کوشولو بود!
منم با زهيا کوشولو دوستم ها! آخه اين زهيا بزرگه خيلي زور ميگه و کلا ب حرفايي ک سايا مي دوسته گوش نميده!
-------------------------------------------------------------------------------------
زهرا اولش ک عنوان مطلبتو ديدم فک کردم قراره برين مکه نزديک بود بپرم هوا و جيغ و دادم رو شروع کنم!
ولي اينطوري نبود ديده!
راستي از پايين ب بالا خط دهم! زمزمه رو اشتباهي نوشتي: زوزوه
جواب نظرتم دادم بايد خودت بخوني! برو توي پيام هاي ارسالي نگاش کن!