معلوم از با هم بودن لذت مي برن! نديدي خوشحالن؟!
تازه بعدشم قراره گلدن رزاهاشون رو همش بزنن و پاک کنن! :دي
نه دستم؟! دستم بابا! (با لحن خوانده شود!)
خاله داشتم به اين فک مي کردم که الان قمه هم بزني خونم در نمياد! خيليييييي ناراحت شدم... آخه کي اين کارو کرده، غير خودم؟! ...
پ.ن: به ددي زنگ زدم بياد ببرتمون کتابخونه! مامي خافيده! ولي ددي نيدونم چيلا نيومده! ؟!