خانوم فخار مقدم عزيز!
ما رسم نداشتيم به کسي خوراکي بديم! هر کس گرسنه بود بايد يه جوري خودش رو سير مي کرد! قبل کلاس بايد مي ديدي همه رو که هوار شده بودن روي يه بسته چيپس
يکي از بچه هاي جديدمون اولين روزي که اومده بود با پرستيژ بالا مي گفت که خوراکي دهني نمي خوره و اعتراض مي کرد که چرا ما بهش خوراکي نمي ديم و ما هم بهش گفتيم که ما به طور کلي فقط به فکر سير شدن خودمونيم چون از ابتدا بهمون آموزش دادن به خوراک کم قناعت داشته باشيم!
يادته دبستان رو که! مسخره ها! صبح يه تغذيه مي دادن و تا ظهر فقط مي تونستي آب بخوري! باد کرديم اين قدر آب خورديم!