سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























... رهی نمانده تا رهایی

 

روزهای اخر سفرکه می شه بی دلیل دلت می خواهد بهونه بگیری...از همه چیز،از اینکه پدرت باهات حرف میزنه از اینکه مامانت می ره خرید از اینکه خواهرت دلش می خواهد واسه همه یادگاری بخره ، از همه ی همسفر هات خسته میشی ادما واست تکراری میشن ،دنباله یه چیزه تازه و جدید می گردی ....                  

از یک طرف دوس نداری  برگردی از طرف دیگه خسته شدی و طاقت نداری....                                        

 سفر خیلی چیزه جالبیه ...تو مجبور میشی با ادم های مختلف کنار بیایی باهاشون بری خرید ، بخوری و بخوابی ...خلاصه مجبوری یه چیزی بشی که تاحالا نبودی....

من تازه متوجه شدم که پولدار ها یه دنیایه دیگه ای دارن...پولدار ها قلبشون واسه یه چیزه دیگه ای می تپه ، نفساشون واسه چیزه دیگه ای در می اد، چشماشون دنباله یه چیزه دیگه می گرده...

پولدار ها عقیده دارن باید از پاساژ های لوکس خرید کرد ، اونا می گن باید لباس خواب هات بیشتر از 30هزار تومن باشن اگه کمتر باشه ینی به درد نمی خوره حتی اگه تخفیف خورده باشه....پولدارها وقتی بهشون 150هزار تومن عیدی میدن واسشون مهم نیس و یادشون می ره به مامان بابا هاشون بگن ، پولدارها توی یک دنیایه دیگه ای هستن ، فقط دنباله  اینن که اگه اومدن توی این پاساژ شیک و مدرن حتما دسته خالی بیرون نری و وقتی برگشتن خونه و تو ازشون پرسیدی که این مثلا لباس رو از کجا خریدی بادی به غبغب بندازن و تو چشمات زل بزنن و بگن فلان جا...توی فکر اینن که لباسی که دارن می خرن تک باشه حالا مهم نیس چیه فقط تک باشه، ینی یه چیزی نباشه که تاحالا تو تن کسی دیده باش اگه اینجوری باشه ینی به درد نمی خوره...پولدارها بدل ولسشون معنی نداره وقتی یه چیزی اصلش هست فرعش معنی نداره، پولدار ها وقتی یه ماشینی می بینن که مدلش بالا تر از ماشینه خودشونه شروع می کنن بهگفتن حرفای جالب مثلا اینکه اره خب ماشینه قشنگیه و بعد هم به فکر این می افتن ماشینی که تازه شاید چند ماهه خریدن قدیمی شده و باید برن ماشینشونو عوض کنن.....

روز های اول که باهاشون هستی خیلی سختته ،احساس می کنی از همه چیز عقبی ، احساس می کینی لازمه که حتما پول شلوار 200 هزار تومن باشه و کمتر فایده ای نداره،...یه ذره که می گذره واست عادی می شه و بعد هم به فکر می افتی ،خسته می شی و میشینی فکر میکنی خودتو می گذاری جای اونا و می بینی نمی تونی حتی یک روز هم اونجوری باشی... 

تو عادت کردی که بری طرف مغازه هایی که تخفیف خورده سریع خریدت رو بکنی و بیایی بری دنباله کار و زندگیت ، عادت کردی دنباله بدل های رنگ و وارنگ باشی....

فهمیدم دنیای خودم خیلی قشنگ تر از دنیای اوناس ،من یه ارامشی دارم که اونا ندارن ، من مجبور نیستم شلید کیلومتر ها راه برم تا یه چیزه تک بخرم اولین چیزی که خوشم بیاد رو می خرم....

دغدغه های من قشنگ تر از اوناس

پ.ن:لطفا بهتون اگه پولدار هستین برنخوره ... 

پ.ن:یه ذره قاطی نوشتم ببخشید

 


نوشته شده در جمعه 91/1/4ساعت 11:2 عصر توسط خانوم زهرا نظرات ( ) |


Design By : Pichak